آخه کدوم ابلهی رو دیدی توی فرجه ها بشینه درس بخونه؟!
به من میگه تو مشکله روانی داری!
با خودم هر چی فکر کردم که آخه مگه من چمه؟! دیدم خیلی هم گلم!
امروز با یکی از دوستام رفتم بیرون! الاغ هر چی دست آدم می بینه از آدم میگیره می گه وایییییی چه یادگاریی بشه این! بعد فندک منو گرفت تمومه مدتی که باهم بودیم من داشتم می زدم تو سر و کله ی این که فندکمو ازش بگیرم!
بعد یه دونه از این تابلوهای علایم رانندگی(همون علامت خطر)به دلایلی جلوی یه خونهه بود بعد به زمین هم چسبیده نبود
یهو فکر نکنین من رفتم اون تابلوهه رو برداشتم دنباله دوستم کردم ها
!اصلا به من میاد؟
اون یکی روز هم ماشینو از باباه گرفتم خواهرمو بردم دانشگاه رسوندم! ولی من هنوز گواهینامه نگرفتم
!نمی دونم چی شد که باباهه اجازه داد! اصلا فکر نکنین گفتم که خواهرم پشت ماشین میشینه بعد خودم نشستم ها!
اصلا! اه می گم این کارو نکردم
!
امروز رفتم بالاخره این کتاب اندیشه اسلامی رو گرفتم لامصب ۲۵۰ صفحه است! قربونه خودمم برم الان تازه کتابشو گرفتم (اندکی بعد از تموم شدنه ترم!) خدا بزرگه تموم میشه ایشالله!
* آخه الاغ آدم با کت و شلوار میاد ولگردی؟!