قبلا هم گفتم من وقتی ناراحتم ترجیح می دم تنها باشم تا اینکه یکی بیاد بهم دلداری بده!
هر وقتم یکی اومد که منو آرومم کنه جز اینکه اعصابمو بیشتر بهم بریزه کاره دیگه ای نکرد! واسه همینه که وقتی یکی ناراحته اصلا نمی تونم بهش دلداری بدم خودمو می زارم جای اون! آخه من از درد تو چی می دونم که الکی می گم بیخیال بابا ولش کن! چی می دونم!هیچی!از دست خودم عصبانیم! اگه چرت و پرت گفتم یه چارتا فحشم بدی آروم میشی!
الان یه حس خیلی بدی دارم!اصلا بقیه راست می گن که من تعادل روحی ندارم! واقعا هم ندارم!بعضی وقتا مثه امروز یه کارایی می کنم که اگه به خر هم بگی بکن نمی کنه!
خوب به من چه مربوط که من بی احساسم! وای مامانم اینا! من نمی دونم چی کار باید بکنم که به نظر شما بااحساس باشم؟! به نظر خودم که خیلی هم با احساسم!دیوونم کردین شماها! کارم شده اینکه با خودم بجنگم که با احساس باشم یا نباشم! اصلا نمی خوام نه تو نه هیچ کسه دیگه از من خوشش بیاد اصلا نمی خوام عزیز کسی باشم! من همینم همینی که میبینی! دیگه هم حوصله هیچکیو ندارم!
من لال بشم اگه از این متن به بعد رد پای کسی توی نوشته هام باشم!
حالا منم و یه بسته سیگاره نصفه! دو هفته امتحان! با یه عالمه شیشه ی سبز که جون می دن واسه شکستن!
دیگه رویا و خیال پردازی ممنوع٬گوش دادن به اهنگهای خاطره دار! ممنوع٬تو ممنوع٬منه بی منم ممنوع!
از حالا به بعد باید بدو کرد٬دیوونه بازی در آوورد٬اسکیت بورد داداشه رو دزدیو زخمی شد٬باید زنگ در خونه ها رو زد و فرار کرد باید داد ززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززد!
دلم زخم می خواد یه زخم کاری!