-
Silence
شنبه 22 اردیبهشتماه سال 1386 02:45
خسته ام حوصله هم ندارم اصلا کسی با من حرف نزنه ->خاموش کردن گوشی که دلیل نمی خواد.خاموشم دیگه! ->دل و روده هام دچار واپیچیدگی شده.می خوام بالا بیارم.عزیزم بیا نزدیکتر٬لطفا -> لعنتی٬دوباره بی خواب شدم.همش تقصیر این جمعه ی مزخرف و خواب های زورکی بعد از ظهرشه.
-
یک بار گفنم و صد بار دگر میگو یم .!
دوشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1386 22:09
با توجه به شانسم .! اگه یه روز بخوام کون هم بدم .! کسی برای کردن پیدا نمیشه .!
-
Sorry...
یکشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1386 15:01
من از نوشتن در این مکان انصراف می دم!
-
*.*
یکشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1386 01:01
بیا با هم به این دنیا فحش ناموس بدیم .!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 اردیبهشتماه سال 1386 00:51
دو چیز هست که واقعا عصبیم می کنه؛ یکی اینکه وقتی توی دستشویی ام یکی بیاد در بزنه، یکی هم اینکه وقتی پشت کامپیوترام یکی بیاد بپرسه چقدر کارت طول می کشه./
-
In My Dreams...
جمعه 7 اردیبهشتماه سال 1386 04:48
یه دختری بود که خودشو زده بود به مردن. همه فکر کردن واقعا مرده.اونم هیچ انگیزه ایی واسه زندگی کردن نداشت؛واسه همین اصلا سعی نکرد به بقیه بفهمونه که زنده است. واسه دختره مراسم گرفتن.داشتن می بردن قبرش کنن. دختره بازم عین خیالش نبود.گذاشته بودنش توی یه ملافه ی سفید و گذاشتنش توی قبر.آخرین لحظه که ملافه رو انداختن روش...
-
In My Dreams...
جمعه 7 اردیبهشتماه سال 1386 03:43
یه دختری بود که خودشو زده بود به مردن. همه فکر کردن واقعا مرده.اونم هیچ انگیزه ایی واسه زندگی کردن نداشت؛واسه همین اصلا سعی نکرد به بقیه بفهمونه که زنده است. واسه دختره مراسم گرفتن.داشتن می بردن قبرش کنن. دختره بازم عین خیالش نبود.گذاشته بودنش توی یه ملافه ی سفید و گذاشتنش توی قبر.آخرین لحظه که ملافه رو انداختن روش...
-
۱۰ دقیقه در خلا .!
چهارشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1386 13:14
مادرم تو این کیف سیگارمٍ اینقدر باهاش ور نرو یا بزارش زمین .! یا بازش کن بپرس این مال کیه ؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1386 10:59
-میخوای چی کار کنی؟ -درس بخونم. -تا کی؟ -تا صبح. -تا صبح چهجوری بیداری؟ -اکشن فیلمهای قشنگی داره! دزدیده شده
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1386 10:18
احساس می کنم استعداد خارق العاده ای واسه انجام دادن کارایی دارم که یا بهم مربوط نمی شه و به هیچ دردم نمی خوره یا انجام دادنشون واسم ممنوعیت حاد داره. - این روزها هر کی منو می بینه می گه چقدر لاغر شدی! : اتفاقا این روزها هر کی منم که می بینه می گه:سلام بی معرفت.اصلا معلوم هست کجایی؟ ->اصولا این هر کی حرف زیاد می...
-
...۰۹۱۶
دوشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1386 01:56
«همه چیز از پیش روشن است و حساب شده و پرده در لحظه ی معلوم فرو خواهد افتاد.» ۱۰۹ صفحه ی نخونده٬ دو روز وقت٬ یه میان ترم؛ و در نهایت منی که نشستم و شاملو می خونم. «...که تو آن جرعه ی آبی که غلامان به کبوتران می نوشانند از آن پیشتر که خنجر بر گلو گاهشان نهند.»
-
Night in White stain
شنبه 1 اردیبهشتماه سال 1386 04:05
هیچی تخمی تر از این حالی که من الان دارم نیست؛ حوصله ی هیچ کاری رو هم ندارم یه نیگاه به ساعت بنداز!خوب انتر تو باید الان خواب باشی خیلی ک*ریم تو هم که همیشه ی خدا خاموش باش. من اصلا این بهار لعنتی رو دوست ندارم با این هوای مزخرفش.
-
این جوری هاست ..
پنجشنبه 30 فروردینماه سال 1386 23:54
میدونی تا اونجایی که من یادم هر وقت رو یه چیزی برنامه ریزی کردم بهم خورده هر چیزی رو هم که به ٪¤*~ حساب نکردم دقیق انجام شده .. ---- بعد کلی نصیحت و ابراز نگرانی : * : آخه تو تو سرعت ۱۹۰ تا به چی فکر میکنی ؟؟؟ - : به اینکه میشه سریع تر از اینم رفت .. *: برو بمیر ، ما رو باش نگران کی هستیم ..! نتیجه اخلاقی : راست گویی...
-
Empty Words
یکشنبه 26 فروردینماه سال 1386 15:51
من الان مثلا باید سره کلاس فارسی عمومی می بودم اما نمی دونم توی سایت دانشگاه چه می کنم!واقعا نمی دونم! اصلا اینجا رو دوست ندارم! آدم حس می کنه که یه عالمه چشم دارن توی مانیتور تو مانوور می دن! هر دو دیقه یه بارم یکی میاد می پرسه خانوووم کارتون خیلی طول می کشه؟! منم می گم نمی دونم! خوب نمی دونم!الافی که وقت نداره!تا هر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 25 فروردینماه سال 1386 11:46
.
-
دلسردی
سهشنبه 21 فروردینماه سال 1386 16:17
دلسردی : آدم وقتی دنبال یه هدفی بره اینقدر دیر بهش برسه که وقتی بهش رسید دیگه لازم نداشته باشه .. *: عصر میرم قبرستون شاید کسی رو پیدا کردم که جاهامون رو با هم عوض کنه ..!
-
یه بازی جدید ..
سهشنبه 21 فروردینماه سال 1386 09:04
حالا که کسی ارزش خوب بودن آدم رو نمی دونن یه شر پا کنم ناپیدا .. .
-
خوب به من چه ..
دوشنبه 20 فروردینماه سال 1386 11:39
آخه نه اینکه تو دورانی که باید این کارا رو می کردم و به فکرش می بودم الکی خودم در گیر کارای بقیه کردم حالا هم که می خوام برای خود خودم زندگی کنم یاد ندارم .. راستی خدا اگه من جای تو بودم چنین مخلوقی داشتم تو همون لحظه اول سوسکش می کردم هر از گاهی هم با دمپایی میزدم تو سرش که همچین راهنماش گیر کنه دور در جا بزنه ..!
-
حقیقت تلخ ...
یکشنبه 19 فروردینماه سال 1386 10:21
بزرگترین تفاوت انسان و سگ اینه که اگه به دوتایشون محبت کنی سگ رام و اهلی میشه انسان شروع به ســـوء استفاده کردن می کنه .....
-
عزیزم...
جمعه 17 فروردینماه سال 1386 03:08
- عزیزم قول می دی که تا آخرش باهام باشی؟ + حتما عزیزم.اما می شه بگی این آخرش کجاست؟ - منظورم تا همونجاییه که من بخوام باهام باشی! باشه عزیزم؟ :زرشک... من سه تا دنیا دارم! تو یکیش عاشقم! تو یکیش عاشق نیستم! تو یکیشم معشوقم! پ.ن:یه آدم اون تو* پیدا نمی شه که بیاد ما رو از این بیخیالی دیوونه واره مهلک نجات بده؟! اون تو:...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 فروردینماه سال 1386 00:32
۱ : اکثر مردم دقیقا مثل تبل میمونن پر سر و صدا و تو خالی .. ۲ : ..... ۳ : تموم عید رو شب هاش به نیت فیلم دیدن تلویزیون اتاقم رو روشن کردم اما خوابیدم .. ۴ : خریت که چیز عجیبی نیست همون نصف زندگی من ..! ۵ : چیز تازه ای هم نیست .... ۶ : اکثر هم نه تمومشون .
-
چُرت...
چهارشنبه 8 فروردینماه سال 1386 06:31
نخوابیدم که!دراز کشیدم؛می خوام بیدار بمونم و کشیک بدم ببینم این اهل بیت خودشون ساعت چند بیدار میشن که مدام به من می گن خوابالو! پ.ن:حاج آقای A هر جا هستین همونجا بمونین چونکه گفتیم بنیان گذار مکتب گشادیسم بیاد جلو پاتون لنگ بندازه!
-
به اونجام.
چهارشنبه 8 فروردینماه سال 1386 06:18
به قول عزیزی خیلی گوه شده ام این روزها. در حال حاضر جزء معدود افرادی جواب هیچ کُس خلی را هم نمی دهم؛ شاید روزی جواب معدودها را هم ندهم.یحتمل آن روز روزه جالبی خواهد بود. کاش دوستهای با معرفت آدم کمی درک کنند که بعضی وقتها،هر چند هم طولانی،نمی توان تحملشان کرد.حالا اگه درک هم نکردند به جهنم. اندر این تعطیلات کارهای...
-
پریود...مسئله این است...
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 05:20
یه چیز خیلی مهم کشف کردم: دو روز قبل از پریودم شدید حال و هوای تو میاد توی سرم و نتیجه اش می شه یه پست مثه "یه دروغ خیلی بزرگ"در ایام مبارک پریود هم شدیدا هندی می شم!اونقدر که حس می کنم همین الانه که قلبم از عشق یکی بیاد تو دهنم! بعد از پریود هم لعن و نفرینی نیست که نثار خودم نکنم بابته اراجیف عشقولانه ی دوران مبارک...
-
ما عزاداریم!
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 02:51
می دونی این تعطیلاتِ ک ی ر ی به یه طرف این مراسم مزخرف عزاداری و ادا اطوار یه عده هم به یه طرف ِ دیگه اما واسه مسخره بازی های این پسر عمه ام دیگه طرفی نمی مونه به روح همین عزیز تازه در گذشته... پ.ن:عجب مرد نازنینی!ای ول دقیقا به موقع مُردی!دمت گرم.خوشم اومد ها!آی ملت ما عزاداریم نه می تونیم بریم بازدید نه کسی بیاد...
-
Go0oZidim!
شنبه 4 فروردینماه سال 1386 02:27
چه تعطیلات مزخرفی!
-
Ctrl+U
شنبه 19 اسفندماه سال 1385 03:31
+چه راحت!یه کلیک چپ,یه clear all! _زندگی این روزها شده عین هو یه مدیا پلیری که یه trak بیشتر نداره تازه Repeat هم کلیک خورده! *خیلی راحته! خودت داری سختش می کنی!لازم نیست یه جوری باشی که تموم ناظرهای زندگیت واست کف بزنن! =دیگه از حرکت مستقیم الخط اونم با شتاب ثابت خسته شدم بیا مسئله رو سختش کنیم!بیا با شتاب متغیر حرکت...
-
یه دروغ خیلی بزرگ!
چهارشنبه 16 اسفندماه سال 1385 01:46
یادته؟ یادمه! اون روز دلم می خواست اون شیشه ی سبز توی کیفمو بشکنم و دستمو باهاش زخمی کنم؛ همون دستی که تو بوسیدیش٬ همونی که می گرفتی توی دستتو می گفتی چقد قشنگه! دلم می خواست یه کاری بکنم که دیگه بوی تو رو نده. چقدر بده٬ کاش خاطره هاتم با خودت می بردی. دیگه الان واسم مهم نیست که دست کی واست قشنگه؛ الان مهم منم و جای...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 اسفندماه سال 1385 22:56
به قول یه بنده خدایی : Fuck Them All به قول خودم : کس ننه همگی ..
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 اسفندماه سال 1385 22:02
در حاشیه زندگی می کنیم .. عمقش خسته کننده و احمقانه به نظر میرسه ..! ترجیحا می شینم و فیلم های کلوپ رو نگاه کنم ..! ۸۰۰۰۰ : باز هم گند زدم .....