->
خدا هم بعضی وقتها خیلی دوست داشتنی تر می شود
بعضی وقتها به موقع سوزنش را فرو می کند تا باد کرده ها به ملکوتش نرسند
بد جور پنچر شدی .
متاسفم.
حس حسودیس دیگر.چه می شود کرد.
->
تمام افکارم قاطی شده
نمی دونم چی رو کجا گفتم و چی رو کجا نوشتم و آخر هم کلی حرف تکراری می زنم و کلی حرف نگفته روی دستم باد می کنه.
->
تازه به تنهاییم عادت کردم.دوباره همه با هم پیدایشان شد.نه یکی یکی.همه با هم!
->
لاک پشت را دیدی؟
دیدی که یک لاک دارد برای خودش؟
دیدی که هیچ لاک پشت عاقلی هم سعی نمی کند خود را در لاک دیگری جا بدهد؟
دیدی که لاک پشت هر وقت دوست داشته باشد از لاکش بیرون می آید؟
دیدی که وقتی لاک پشت ِ قصه ی ما می رود در لاکش دیگر کسی به زور چوب بیرونش نمی آورد؟
دیدی آرامش اعصاب خورد کن لاک پشت ها را؟
دیدی کندی و تنبلی و آرزوی پروازشان را؟
سلام . حاجی خانم .
قالب جدید مبارک .
میبینم که کم کم دارم پاک می شم الان آنادی بعد هم می شه نادی .
راستی میبینم پرشین بلاگ هم یه حالی به عسلی و بقیه کاربراش داده . :D
دیگه ......
همینا شاد و خرم ، خرم و شاد باشی .
:d
سلام.مثه اینکه حسابی خوش می گذره!
آخه برات دعوتنامه فرستادم.می خواستم متن هر کی به اسم خودش پست بشه.
تازه می خواستم این تغییرات رو هم گزارش بدم ها اما نشد دیگه!
بعدشم حقته!